محل تبلیغات شما



 

مولتی مدیا (چند رسانه )  استفاده از صدا و  حرکت  عکس و نوشته , گزارش بیانی ,مصاحبه ,تصاویر و فیلم های آرشیوی ,گرافیک و انیمیشن و هرمدیوم دیجیتالی دیگر  برای انتقال  هرچه واقعی تر جنبه های مختلف یک خبر است .این آغاز راه است .در آینده که امکان انتقال بو و لمس اشیا ,تصاویر سه بعدی  نیز از طریق ابزارهای چند رسانه ای امکان پذیر می شود  مخاطب یک خبر به ویژه خبرهای ناگهانی در خانه می نشیند و تقریبا به وسط رخداد می رود و نه تنها می شنود و می بیند بلکه در جریان ابعاد حسی رخداد به طور کامل قرار می گیرد گویی خود در آنجا حضور دارد تصور کنید شما در خانه نشسته اید در همان حال وسط تیراندازی و درگیری بین دو گروه در نقطه ای دوردست نیز قرار می گیرد . .ممکن است شما به وسط تظاهرات خیابانی پاریس  فرانسه بروید و اگر هنوز هم لازم بود می توانید در میان  آتش نشان هایی بروید که در حال دست و پنجه نرم کردن با خاموش کردن آتش های جنگل های کالیفرنیا هستند .   و یا به محض برخورد یک شهاب سنگ از کمربند سیارکی به نقطه ای از کره زمین ,با حداقل زمان ممکن  بو ,آتش سوزی  ,دود  خسارات ,گودال   میزان تخریب , باقیمانده های جذاب این شهاب سنگ که معمولا الماس هایی درخشان و بی نظیر در آنها وجو دارد  و همه ابعاد برخورد این شهاب سنگ را  از نزدیک ببینید . شاید طی الارض  از نظر قوانین فیزیکی برای انسان فعلا امکان پذیر نباشد اما  از طریق مجازی بزودی می توانید در دنیای خبرها , طی الارض کنید .البته تا آن زمان هنوز کمی و فقط کمی فاصله داریم .

برای رسیدن به آن لحظه ها  پدیده مولتی مدیا  که امروزه مورد توجه قرار گرفته است آغاز مطمئنی است . اگر شک دارید و مضحک به نظر می رسد شبیه به آنچه بیان شد در بازیهای رایانه ای پیشرفته امروز در حال وقوع است .

رومه های The New York Times، USA Today و The Washington Post در حال تنظیم یک رویه به منظور تثبیت موقعیت آموزش و استفاده از  مولتی مدیا در کل دنیا هستند و سرمایه گزاری عظیمی را بر آن انجام می دهند .

اینستاگرام ,تویتر و فیس بوک و تلگرام ,واتس آپ زیرساخت های اپلیکیشن های خود را بر اساس چند رسانه ای ساخته و عرضه کرده اند .قابلیت لایو اینستاگرام ,به شدت مورد توجه مخاطبین قرار گرفته است و بهترین ابزار ممکن برای انتقال مولتی مدیا محسوب می شود که در آینده نزدیک بخش زیادی از اخبارلحظه ای را به خود اختصاص خواهد داد .مهاجم  نیوزلندی  لحظه های کشتار خود را از همین طریق زنده پخش کرد .

گزارش اخبار در آینده محدود به اطلاعات رسانه های مرسوم نیست .هر رومه نگرا مستقل مسلط به مولتی مدیا خود می تواند یک رسانه با میلیون ها مخاطب در سراسر جهان  باشد .دنیای رسانه ها در آینده ای نزدیک و از هم اکنون به  mojos  ها تعلق دارد .آنها رومه نگارانی هستند با یک ماشین , یک  دوربین عکاسی و تصویر برداری  و چند  لنز ,لب تاپ ,احتمالا یک دستیار که نه برای یک خبرگزاری که برای مردم دنیا خبر رسانی می کنند .

مولتی مدیا صنعت انتقال اطلاعات و آموزش را در همه زمینه ها در نوردیده است .آثار آینده در انحصار مولتی مدیا خواهد بود .کتاب ,جزوه ,رومه ,حتی خبرگزرای های فعلی ,راهی جز پذیرفتن آوار سهمگین مولتی مدیا ندارند .تخته هوشمند مدارس اولین قدم های این غول رسانه ای است که کم کم دارد در شهرهای کوچک بسیاری کشورهای جهان سوم خود نمایی می کند .

وورلد پرس فوتو نیز توجه ویژه به مولتی مدیا نشان می دهد و بخشی از توییت های روزانه خود را به مولتی مدیا اختصاص می دهد .نمونه ای را این لینک ببینید

https://twitter.com/i/status/11903084386073508

 

همه خبرها یا رخداد ها قابلیت چندرسانه ای شدن ندارند .اما تمرین کردن چندرسانه ای از هم اکنون حتی برای اخبار کم ارزش تر توصیه می شود .تا تسلط و قابلیت فرد برای پوشش بدون مشکل حوادث بزرگتر و مهمتر افزایش یابد .لازمه  تولید چندرسانه ای های باارزش تسلط به ,عکاسی خبری ,فیلم سازی مستند و ساختار آن  ,داستان گویی و ساختار داستان,آشنایی با تدوین و نرم افزارهای تدوین , خلاقیت در  شیوه بیان و دسترسی به شبکه های پخش مجازی و چند رسانه ای است .مولتی مدیا تعریف قواعد و ضوابط خود را دارد .مهارت در تسلط به این شاخه از فتوژونالیسم که آینده آن نیز هست نیاز به آماده شدن دارد .

برای رسیدن به  این مهارت  ,ها و تسلط کافی در هر کدام از شاخه های مذکور زمان زیادی لازم نیست چرا که خود مولتی مدیا  خود آموز هر کدام از ضروریات را از قبل فراهم آورده است .در زیر یک مولتی مدیا  از آتش سوزی چند روز اخیر کالیفرنیا به عنوان خبر ناگهانی  را ببینید . ورود کمپانی حرفه ای نت فیلیکس به این نوع از فتوژورنالیسم اهمیت آن را نشان می دهد .

https://www.youtube.com/watch?v=5KNAl23NwME

 

و همچنین مولتی مدیای مفصل تر  در مورد یک موضوع عمومی  در لینک زیر 

https://www.youtube.com/watch?v=5Vr6DpAIc6g


در سه بخش قبل اصول  عکاسی مستند سازی و گزارش تصویری و عکاسی با رویکرد محتوی از تئاتر مورد بررسی قرار گرفت .

در این بخش پایانی ((عکاسی ذهنیت گرا ))از تئاتر مورد بررسی قرار می گیرد .

هنرمند کسی است که دارای یک جهان بینی خاص نسبت به زندگی است .این جهان بینی از لاتاری تخم دانی شروع وبا  سایر لاتاری ها از جمله  جغرافیا ,زمان  ,محیط ,تجربه , دانش و آموزش به نقطه کنونی اش می رسد و بالطع با توجه به احتمالات متعدد , در هر مرحله هنرمند همانند هر شخص معمولی دیگری دارای جهان بینی خاص خودش می شود.

 اما تفاوت هنرمند با یک شخص معمولی در اینست که این  قابلیت  را دارد تا افکار,ایده ها ,خواسته ها و برداشت هایش از موضوعات مختلف را با یک مدیوم هنری به دیگران منتقل کند و این انتقال برای یک هنرمند عالی تر به گونه ای  موفق آمیز صورت می گیرد .که البته خود نتیجه احتمالات و شرایط خاص نیز هست .

در عکاسی ذهیت گرا , هنرمند عکاس  تنها دیدگاه های  موافق و یا مورد نظر خود را به تصویر می کشد .

او چه بداند و چه نداند ,چه بخواهد و نخواهد تحت تاثیر یکی از ایسم های فلسفی شناخته شده است .و این ایسم در آثارش قابل مشاهده است رمانتیسم,سمبولیسم,فمنیسم,رئالیسم,اکسپرسیونیم,مارکسیسم  فرمالیسم ,همه مکتب های فلسفی هستند که نمودی از آنها در آثار هر هنرمندی قابل ردیابی است .

در عکاسی ذهنیت گرا از تئاتر  عکاس با توجه به دیدگاه خود به سراغ اجرا می رود .اینکه داستان یا موضوع تئاتر چه هست ؟اینکه سبک اجرا چیست ؟کارگردان کیست؟استقبال چگونه است ؟وهیچ کدام از نظر عکاس اهمیتی ندارد . ذهن عکاس تنها به صحنه معطوف است و به دنبال شکار لحظه ای است که بتواند قرینه ای برای دیدگاه خود یافته و آن را به بهترین شکل ممکن ثبت کند .ممکن است عکس های گرفته شده نه تنها هم جهت با روند داستان نباشند بلکه حتی کاملا در جهت ضدیت با محتوی نیز باشند .این نوع عکاسی از تئاتر از نظر کیفیت بصری عکس های گرفته شده مشابهت بسیاری با ژانر عکاسی لحظه قطعی دارد .به ویژه اگر نگاه عکاس با گرایش فرمالیسم باشد .در این نوع عکاس صحنه تئاتر را به مثابه یک صحنه از زندگی روزمره نگاه می کند .البته صحنه ای که خاص است و درآن خیلی شفاف تر وبهتر اتفاقات در حال رقم خوردن هستند و قطعاشانس و احتمال بیشتری برای رسیدن به یک عکس ناب را در اختیار عکاس می گزارد .زیرا صحنه روبرویش خود نتیجه کارگردانی حساب شده یک فرد اندیشمند با بازیگران زبده و غنی از حس و حرکت است که در خارج از صحنه تئاتر به سختی در دسترس است .و برای رسیدن به مشابه آن مرارت های زیادی لازم است


 

 در ادامه مبحث قبل  , در این نوشتار نوعی از عکاسی تئاتر مورد بررسی قرار می گیرد که تفاوت های اساسی  با رویکرد صرفا  مستند سازی یا گزارش تصویری ز  عکاسی تئاتر دارد .در این روش عکاس فارغ از هر گونه دغدغه ,صرفا تمام تلاش خود را به صحنه تئاتر معطوف میکند .ومسایل قبل و بعد از صحنه تئاتر برایش هیچ گونه اهمیتی ندارد و آنچه برایش اهمیت دارد فقط اجرا و صحنه تئاتر است .

هدف عکاس در این رویکرد کشف صحنه ای از تئاتر است  که می تواند بیشترین اطلاعات لازم ازمحتوی سناریو را در بر بگیرد و به گونه ای  که مخاطب هنگامی عکس را می بیند بتواند در جریان کلیت داستان و شخصیت های اصلی و کنش بین آن ها قرار گیرد .معمولا یک صحنه دراماتیک با بیشترین بار معنایی و نشانه های شمایلی –نمایه ای –نمادی موجود در صحنه را انتخاب می کند تا بتواند با یک ترکیب بندی مناسب مخاطبی را که هنوز موفق به دیدن تئاتر نشده است به تشویق آن دیدن کند و یا اگر تئاتر مورد نقد منقدین در یک رسانه قرار می گیرد از عکس ها بتواند برای قرینه استدلالی خود استفاده کند

در این رویکرد  عکاس نیاز دارد قبل از عکاسی حتما با متن سناریو آشنا باشد و گفتگویی با کارگردان ترتیب دهد و تا جای ممکن اطلاعات لازم در مورد محتوی و فرم تئاتر را بدست بیاورد .حتی پیشنهاد می شود قبل از عکاسی یک بار تئاتر را به عنوان یک محاطب ببیند تا بتواند صحنه های لازم را یادداشت و در اجراهای بعدی  جهت عکاسی به سراغ آن برود .

به عنوان مثال عکس  زیر یک نمونه بسیار خوب از عکاسی تئاتر مورد آنالیز قرار می گیرد

در عکس گرفته شده یک صحنه از تئاتر مورد توجه عکاس قرار  گرفته است .با دیدن عکس می توان تا حدودی با داستان تئاتر آشنا شد . شخصیت های اصلی داستان  مرد و زنی هستند که در جلوی تصویر دیده میشوند .نوع گریم لباس مرد نشان دهنده پایگاه اجتماعی بالای اوست .لباس فاخر و فرم بدن او و شمشیر قرار گرفته در دستانش نشان از قدرتی است که در شخصیت او دیده می شود .بازیگر مکمل او در این صحنه زنی است که  از نظر پایگاه اجتماعی همتراز اوست .لباس او موید این مطلب است .عکاس صحنه ای را به تصویر کشیده که مرد گویی تمام تقصیرها را متوجه زن ساخته است  فرم صورت مرد نشان دهنده وجود تقصیرهایی است که مشکلاتی را ایجاد و او را به خشم آورده است

.اینکه تقصیر ها چیست ؟قطعا در یک عکس نمی تواند بیان شود  و باید بیننده به دیدن تئاتر برود تا در طول زمان و با دیدن جزییات بیشتر در جریان قرار بگیرد و خود قضاوت کند

دوشخصیت اصلی در فو کامل هستند .در پس زمینه دو زن دیگر دیده می شوند .عکاس با زیرکی و آگاه و با استفاده از دیافراگم باز و عمق میدان پایین تمرکز بیننده بر روی آن دو زن را کم کرده است .یعنی آنها بخشی از داستان هستند اما نقش آن ها در مشکلات بوجود آمده بسیار کمتر است .استفاده از سرعت شاتر بالا باعث شده فضای برفی و سرد حاکم بر داستان به خوبی دیده شود استفاده از ترکیب بندی مثلثی مناسب توسط عکاس یک عکس کامل از نظر بصری را ایجاد کرده است .فاصله شخصیت های اصلی داستان از لبه کادر تقریبا مساوی است .خط دیداری دو شخصیت کاملا بر هم منطبق است و نشان از یک کشکمکش درونی شدید بین این دو شخصیت در طول داستان دارد .خط دیداری دو زن پس زمینه بر روی شخصیت مرد قرار گرفته است .و نشان از اهمیت بیشتر نقش مرد به عنوان شخصیت اول داستان و نقش زن به عنوان شخصیت مکمل یا دوم را تداعی میکند .

عکسی که با این آگاهی از صحنه تئاتر گرفته می شود می تواند مخاطب را تا حدودی در جریان داستان قرار دهد .و این نشان از تبحر عکاس در عکاسی از تئاتر و تسلط به علم نشانه شناسی برای تداعی خوانشی درست در ذهن مخاطب دارد .اینگونه عکاس ها به راحتی گرفته و ثبت نمی شود و برای رسیدن به این سبک  از عکاسی تئاتر نیاز به ممارست  تداوم و تسلط بر هنر عکاسی و داشتن آگاهی بالا نسبت به هنر تئاتر است .

حمید رضا هلالی


عکاسی تئاتر

عکاسی از تئاتر ژانر مستقلی از عکاسی همانند عکاسی مستند گرا یا ذهنیت گرا  نیست .و معمولا بسته به نوع دیدگاه عکاس و روش کار عکاس و عکس های تهیه شده در یکی از ژانرهای تعریف شده قرار می گیرد .عکاسی از تئاتر می تواند به صورت خبری ,مستند گرا , ذهنیت گرا انجام شود .بسته به نیاز , خود  عکاس  یا تهیه کننده و کارگردان     عکاس می تواند با یکی از رویکردهای ذیل  به عکاسی از تئاتر بپردازد .

رویکردهای معمول در عکاسی تئاتر :

1:مستند سازی تئاتر برای تهیه کننده یا کارگردان

2:پوشش خبری ,تصویری تئاتر

3:عکاسی بر اساس فرم و محتوی تئاتر

4:عکاسی ذهنیت گرا از تئاتر

عکاس در هنگام رجوع  جهت عکاسی از یک تئاتر در حال اجرا ,و یا تئاتر برای اجرا  باید بداند در کدام زمینه فعالیت می کند  .در تمام چهار حالت گفته شده عکاس ,به کمک یک ابزار مکانیکی به نام دوربین به ثبت عینیت می پردازد اما بسته به نوع نیاز روش های عکاسی و جزییات عکاسی بسیار متفاوت است .

در بخش اول به قواعد مستند سازی تئاتر برای تهیه کننده و یا کارگردان می پردازیم .

عکاسی مزیتی بی شمار بر سایر روش های مستند سازی دارد .از جمله این مزیت ها عینیت گرا بودن عکاسی است .هر عکس تهیه شده  بیشترین شباهت شمایلی را به عینیت دارد .سرعت عمل عکاسی در ثبت یک عینیت در مقایسه با سایر روش ها  بالاتر و سرعت پخش آن در دنیای معاصر بی نظیر است .این کارکرد رسانه ای عکاسی مزیتی برای این نوع عکاسی کاربردی است .از دیدگاه هنری عکاسی برای مستند سازی یک تئاتر یا فیلم یا پروژه ارزشی ندارد .بلکه صرفا جهت مستند سازی به کار می رود .

در این نوع عکاسی معمولا فرآیند عکاسی مدت ها قبل از اجرای صحنه صورت می گیرد .از جلسات انتخاب بازیگران ,تست های بازیگری,تست گریم ,,آماده سازی صحنه ,دکور,عوامل پشت صحنه ,جلسات تمرین کارگردان با بازیگران ,تبلیغات  محیطی ,صف تماشاچیان,استقبال مخاطبین, ساختمان محل اجرا ,صحنه هایی از کلیات اجرا ,عکس هایی از زوایای مختلف در حال اجرا ,جمع آوری دکور,استراحت بازیگران ,صحنه های خودمانی تر از پشت صحنه و اتفاقات غیر قابل پیشبینی و رخداده در حین اجراهای شبهای مختلف , عکس های یادگاری  عوامل ,حضور میهمانان ویژه,عکس های دسته جمعی همه گزینه هایی هستند که عکاس می بایست در یک پروژه مستند سازی یک تئاتر مورد توجه قرار دهد .در این شیوه عکاسی  عکاس از ابتدا تا انتهاجزویی از عوامل محسوب می شود .و باید حضور مداوم داشته باشد .

نکته مهم اینست که عکاس در این رویکرد باید کاملا بی طرف باشد و هدفش صرفا ثبت رخداد ها باشد .اینکه محتوی و فرم تئاتر چیست؟سبک اجرا چیست؟کدام صحنه از تئاتر بیشترین بار محتوی سناریو را به دوش می کشد ؟ودر حیطه این رویکرد از عکاسی نیست .عکاس در این رویکرد باید از لنزهای با فاصله کانونی 50 استفاده کند .عمق میدان عکس ها باید در حداقل گشادگی قرار داشته باشد .زاویه دید عکاس باید زاویه دید معمولی باشد .در تمام مدت عکاس در خدمت کارگردان و تهیه کنند ه است .عکس های حاصل می تواند به عنوان اسناد بسیار مهم تا سال ها مورد استفاده قرار گیرد .این عکس ها می توانند برای پیش تبلیغات ,تبلیغات در حین اجرا,و بررسی نقاط ضعف و قوت تئاتر استفاده شود .می توانند در رومه ها شبکه های اجتماعی و یا حتی کاتالوگ و آلبوم در کنار سایر مستندات نوشتاری تئاتر مورد استفاده قرار گیرند .این روش عکاسی که به عکاسی هنری بی توجه است و عکاسی را صرفا به عنوان رسانه ای در خدمت سایر هنرها قرار می‌دهد بی شباهت با رویکرد پست مدرنی در عکاسی نیست .عکاسی گزارش تصویری نیز بسیار مشابه همین روش است .اما بیشتر روزهای اجرا را در بر می گیرد و بیشتر در حیطه  فوتوژورنالیسم و رومه نگاری مطرح است .عکاسی پشت صحنه فیلم نیز تا حد زیادی به عکاسی پشت صحنه تئاتر شبیه است .

حمیدرضا هلالی


ده دقیقه و ده ثانیه دیگه میشه درست ده سال. بعد از ده روزکه برای من ده سال بود   بالاخره گفت هست ولی با یک شرط  .

و من درست سر این ده سال   باید یک عروس دیگر رو به انبار زیر زمین مزون محبوبه خانم  بیارم .مزون زندگی . .

از همون روز اول که  بهش گفتم به پات میشینم تا شرطتو برآورده کنم  هرسال یک مانکن لباس عروس گوشه زیر زمین مزون زندگی گذاشتم  تا هیچ وقت قولم یادم نره ولی  افسوس که چون همیشه در ریاضی و محاسبات مشکل داشتم  خصوصا هندسه با اون مربع هاش.

ده سال پیش نمی دونستم ابعاد زیرزمین  مزون زندگی فقط تا ده تا مانکن جا داره درست  مثل  اتاق  کوچک و نمور دلم . درست که  نگاه می کنم می بینم ابعاد و  ظرفیت اتاق  مربع شکل  صبرم  درست با ابعاد  انباری مزون زندگی  درست برابر شد .از کسی که هیچ وقت حساب و کتاب درستی نداشت این تخمین دقیق واقعا شاهکار بود

خوابیدن میان  عروس های هر سال صبر وشکیبایی تنها  دلخوشیم بود ولی  همه چیز تمام شد  درست امروز که اومد و لباسش رو انتخاب کرد و من هم که نتونستم شرطشو برآورده کنم

امشب  شماره آتش نشانی روبرای محبوبه خانم پیامک می کنم   10+115 امشب ساعت 10 .کاش امشب هم ریاضی  برای دومین و آخرین بار با  من بسازد.

عکس نوشت :حمید رضا هلالی


عکاس علی گرامی فر

 

او سفید  بود و     روی  من و سیاه

 

هیچ وقت اسمش برایم مهم نبود .  ولی هر روز دیدنش شده بود دغدغه روزانه . صفایی داشت که این روزها  در کمتر آدمی می دیدم هر روز سر کوچه راس ساعت هفت.با ژاکتی قهوه ای و دمپایی های انگشتی . هم در زمستون هم در تابستون  .درست کنار تیر برق چوبی و درست  کنار  در چوبی مغازه حاج عباس

. اولین بار که دیدمش با لبخندی  مملو از شرم چشم هایش  را باز کرد و به سختی دهان کجش را باز , دست سیاه و چروکیده اش را بالا برد و  گفت سلام.  جوابش را دادم . ولی  نه با شیرینی لحن کلامی که داشت .

. از اون لحظه  همیشه مشتاق  دیدن  و سلام شیرینش بودم.  . هرچند کمی خل وضع بود ولی شاید من هم بودم. چرا که این روزها کمتر سلامی  اینطور صادقانه و بی آلایش به دلم می نشست .پس حتما در چیزی با او مشترک بودم این روند مدتی تکرار می شد و انگار اولین انگیزه من برای برون رفتن از خانه همین سلام ها بود

 . تا اینکه اونشب  سیاه رسید.

 سرما طاقت فرسا بود و من توی خونه گرم خودم مشغول دلخوشی های ابلهانه ام بودم و حتی یک لحظه هم به ذهن بیمارگونه ام  نرسید که راستی او  در این سرما چه میکند؟

 صبح روز بعد سرخوش از گذراندن شبی تاریک و گرم به روال  هر روزه راه افتادم. نزدیک مغازه حاج عباس بوی سوختگی رو حس کردم. منتظر سلام سفیدش بودم ولی نبود.

اما به جای سفیدی او  مغازه حاج عباس کاملا سیاه بود.از  همهمه جمعیت فهمیدم همون دیوونه دوست داشتنی  دیشب جلوی  مغازه حاج عباس آتیش روشن کرده و در مغازه چوبی حاج عباس و بعدش همه مغازه اش سوخته بود

. چند روزی گذشت ولی انگار نبودن و ندیدن  اون چهره خل وضع اذیتم میکرد. از چند نفر سراغش رو گرفتم گفتن بردنش دیوونه خونه.

 نتونستم طاقت بیارم  رفتم ببینمش. وقتی وارد آسایشگاه شدم در اولین برخورد  از دور دست دیدم  چسبیده به دیوار و داره سایه خودش  رو میبوسه .بهتم زد و  نتونستم حتی یک قدم جلوتر بزارم.چطور یه آدمی که از دید همه مجرم هست می تونه  هنوز خودش رو دوست داشته باشه    شاید معنای دیوونگی  همین باشه  .  چرا که می دونست مجرم نیست و تنها دیوانه است    .

ولی من از خودم با همه داشته ها   متنفر بودم.  چون او سفید  بود وروی  من و سیاه.

حمید رضا هلالی


عکاس جلیل حصاری 

 

دیشب دوباره بابا ناراحت بود اگه می دونستم بابا تا این حد نارحت میشه صبح تو مدرسه مدادم را به زهرا نمی دادم.

گریه ام گرفت وقتی دیدم صورت زهرا کبود است فقط برای یک مداد .الان هم دوباره         چون بابا  رو عصبانی کردم .

بابا یکی دوبار رفت بیرون  توی حیاط و آمد .بوی همیشگی را می داد .بوی تند سیگار. تا بهش گفتم بابا مداد ندارم  دوباره گم کردم  . من همیشه دوستش دارم .حتی پس از لمس دستهای خشکیده ضمخت و قدرتمندش  بر روی گونه هایم.

شاید فردا زهرا هم دلش برای من بسوزد وقتی صورتم را می بیند. بهتر است  گلنسا  عروسکم را ببرم تا زهرا صورتم را نبیند.

کاش می شد  من و زهرا با ذغال  مشق هایمان را روی دیوار   مثل  وقتی گلاب و شبنم رومی  کشیدیم  و هردو  می خندیدیم  می نوشتیم  .

 همون ذغال های ته کرسیچه


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها